سال 1989 يكي از نقاط عطف تاريخ قرن بيستم است. در اين سال زوال امپراتوري شوروي با سقوط دولتهاي كمونيستي كشورهاي اروپاييِ تحت سيطرهي اين امپراتوري آغاز شد و مردمي از كشورهاي مختلف اروپاي شرقي و مركزي، كه سالهاي سياه و طولاني حاكميت دولتهاي كمونيستي را بر كشورهايشان تجربه و تحمل كرده بودند، دست آخر از شرّ اين حكومتها رها شدند. كتاب «انقلابهاي 1989: سقوط امپراتوري شوروي در اروپا» گزارشي از اين رهايي است و روايتي مستند و جذاب از انقلابهاي مردمي نسبتاً آرام و بدون خشونت يا كمخشونتي كه به عصر وحشت كمونيسم در اروپاي مركزي و شرقي پايان دادند و كمي بعد از اين انقلابها خود شوروي نيز فروپاشيد و پروندهاش بسته شد. ويكتور شبشتين، مورخ و روزنامهنگار مجارستاني، در كتاب «انقلابهاي 1989»، وقايع مربوط به سقوط دولتهاي كمونيستي اروپاييِ تحت نفوذ شوروي را هم بر اساس اسناد تاريخي و هم از چشم روزنامهنگاري روايت كرده است كه خودش اخبار مربوط به اين رويدادها را پوشش ميداده و به قول خودش در وسط هيجانات و حوادثي كه در اين كتاب وصف كرده حضور داشته است. تمركز شبشتين در كتاب «انقلابهاي 1989» بر كشورهايي است كه از اعضاي پيمان ورشو و تحت نفوذ شوروي و در واقع حياطخلوت اين كشور بودهاند. شبشتين در اين كتاب از پايان كمونيسم در آلمان شرقي، بلغارستان، چكسلواكي، روماني، لهستان و مجارستان نوشته است و از عوامل مختلف دخيل در اين رويداد، از جمله ناتواني شوروي در حفظ سلطهاش بر اين كشورها و اينكه شوروي چگونه و طي چه فرايندي سلطۀ خود را بر اين كشورها از دست داد و انقلابهاي مردمي در اين كشورها چطور پا گرفت و چگونه به كمك عوامل ديگر منجر به فروپاشي كمونيسم و رهايي مردم كشورهاي اروپاي شرقي و مركزي از سيطرهي وحشتناك حكومتهاي كمونيستي توتاليتر شد. كتاب «انقلابهاي 1989: سقوط امپراتوري شوروي در اروپا» با ترجمۀ بيژن اشتري در نشر ثالث منتشر شده است. اين كتاب را ميتوانيد از طريق وبسايت بنوبوك به دوستانتان هديه دهيد. منبع: eranico
شبشتين در كتاب انقلاب هاي 1989 گزارشگر و مورخي است كه نه فقط به ضرورت حرفۀ خود، بلكه با آميزهاي از ديد حرفهاي و دلبستگي عاطفي، از ماجراي فروپاشي كمونيسم در اروپاي مركزي و اروپاي شرقي نوشته است. او خود از نسل مهاجراني است كه در خردسالي همراه با خانوادههايشان از كشورهايشان گريختند تا از سيطرهي هولناك كمونيسم خلاص شوند. از همين رو در كتاب «انقلابهاي 1989» به هيچ وجه شادماني خود را از رويدادهايي كه موضوع كتاب اوست مخفي نميكند و گزارش خود از سقوط كمونيسم در اروپاي مركزي و شرقي به يُمن انقلابهاي مردمي را «داستاني با پايان خوش» مينامد و مينويسد: «هر كسي كه لذت مردم را در خيابانهاي برلين [شرقي]، پراگ يا بوداپست در اواخر 1989 شاهد بوده، هرگز آن صحنههاي شگفتانگيزِ جشن و شادي را از ياد نخواهد برد. اراده مردم طي فقط چند ماه بر جباريت پيروز شد. در اين ماههاي سرگيجهآور، انقلابهايي رخ داد كه تقريباً ميتوان آنها را كاملاً مسالمتآميز خواند. اين انقلابها چهره جهان را براي هميشه تغيير داد. روايت اين كتاب در همينجا، در نقطۀ اوج اميد، خوشبيني، شكرگزاري صادقانه و ضيافتهاي عظيم خياباني تمام ميشود.»
دوشنبه ۰۸ شهریور ۰۰ | ۱۶:۲۱ ۵۸ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است